Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-05-02@00:20:13 GMT

تقدیس عشق

تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۰۴۰۶۰۵

«هفت بهارنارنج»، سه مسیر روایی را به موازات یک‌دیگر پیش می‌برد؛ بحث اصلی، جنون عشق است. موضوع دوم، بحث فراموشی و استیصال آقاشمس (علی نصیریان) است و در نگاه سوم، بحث شکست زمان مطرح می‌شود.

فیلم یک سکانس افتتاحیه درست دارد. سیاست محتوایی فیلم، سوار بر حقانیت است و به همین دلیل، بحث شکست زمان که به هم‌صحبتی آقا شمس با طلعتی (لادن مستوفی) محدود می‌شود، از همان نخستین دقایق فیلم، برای مخاطب مشخص می‌سازد که حقیقی نیست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این، یک سیاست درست و صادقانه برای فیلمی است که نه می‌خواهد گدایی ترحم کند و نه با بیانی اغراق‌آمیز، مخاطب خود را تحت تاثیر و تاثر قرار دهد. بنابراین با چنین پیش‌فرضی، مخاطب، تکلیف خود را با فیلم، از همان ابتدا می‌داند.

در بحث فراموشی که بیشترین دقایق داستان را به خود اختصاص می‌دهد، نوآوری چندانی دیده نمی‌شود. زیرکی فیلمنامه در آن بود که به‌شکلی تک‌بعدی به داستان ورود نکرد و چون ۲ پیرنگ روایی قدرتمند داشت، خلاء این نوآوری، چندان برای مخاطب آزاردهنده نشد.

البته که فیلم، از همان سکانس‌های نخست، خود را بی‌ادعا نشان می‌دهد و این باور را به مخاطبش می‌قبولاند که در اتمسفری شاعرانه و انسانی قدم برداشته که تمام آن، ناشی از جبر زندگی است. این مقوله جبر، بدون تلاش دراماتیک، جنس صریح رئالیستی خود را به مخاطب نشان داده و به همین دلیل، مورد پذیرش و مقبولیت قرار می‌گیرد.

البته که در سراسر اثر، نوعی شلختگی غیرملموس دیده می‎شود که ناشی از عدم‌مهندسی سه رکن اصلی روایت است. به‌عنوان مثال، مخاطب در یک‌سوم ابتدایی داستان، معاشقه‌های پینگ‌پونگی خوبی میان آقاشمس و طلعتی می‌بیند اما به‌یک‌باره که موضوع حیات نباتی طلعت نشان داده می‌شود، این سکانس‌ها نیز رها شده و دیگر دیده نمی‌شوند. هم‌چنان‌که بخش اعظم فیلم، سوار بر موضوع آلزایمز و ناتوانی آقاشمس می‌چرخد که سبب می‌شود تا کنش‌مندی در بحث عشق آقاشمس نسبت به همسرش، بیشتر نمود دیالوگی داشته باشد تا اکت‌های بیرونی و مشخص.

با این وجود اما اتمسفر کلی فیلم، این پیام را به مخاطب رسانده که آقاشمس، متحمل ناراحتی بسیاری از حیات نباتی همسرش است و همچنان امید دارد تا وی به زندگی معمول بازگردد. این گزاره به اندازه‌ای در کلیت فیلم پررنگ است که مخاطب، متوجه این میزان شلختگی در ساختار روایی کار نشده و با جدیت، داستان را دنبال می‌کند.

البته که کلیت فیلم، سینمادوستان را به یاد آثاری چون عشق هانکه و پدر فلوریان زلر می‌اندازد اما گل‌سفیدی به خوبی توانسته داستان را ایرانیزه کرده و در یک فرهنگ فولکوریک، حوایج مطرح‎‌شده در داستان را به موضوع نهال‌ها و شکوفه‌های بهارنارنج و گره زدن پارچه به آن ربط دهد.

در این کار، یک بازی درخور توجه از علی نصیریان می‌بینیم و قدرت اعجاب‌انگیزی که سبب می‌شود تا این بازیگر، یک‌تنه فیلم را با اکت‌های درونی و بیرونی، به جلو پیش ببرد. قطعا باید منتظر افتخارآفرینی این بازیگر پیش‌کسوت در شب اختتامیه جشنواره امسال بمانیم.

هفت بهارنارنج، در تقدیس عشق است. به‌خوبی توانسته از هزلیات و اضافات دوری کند و فیلم سلامتی را به مخاطب تحویل دهد که قابلیت این‌همانی دارد. فیلمی که بدون خرید ترحم، می‌تواند مخاطب را به دنیای تنهای آقاشمس وارد کرده و یک روایت‌گری ساده و بدون پیچش‌های مرسوم دراماتیک را به انجام برساند.

سینمای درام‌زده ما، احتیاج فراوانی به آثاری از این دست دارد.

فرهنگ سینما و تئاتر ۰ نفر برچسب‌ها علی نصیریان چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر لادن مستوفی هفت بهار نارنج پروندهٔ خبری پرده چهل و یکمِ فیلم فجر

منبع: ایرنا

کلیدواژه: علی نصیریان چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر لادن مستوفی هفت بهار نارنج علی نصیریان چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر لادن مستوفی هفت بهار نارنج

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۴۰۶۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

از فیلمسازی بدون دیالوگ تا خندیدن به قضاوت

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط‌عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، هفتمین جلسه فصل نهم پاتوق فیلم کوتاه با همکاری موسسه فرهنگی، تبلیغاتی بهمن سبز-پخش رویش، یکشنبه‌ ۹ اردیبهشت‌ ۱۴۰۳ در پردیس سینمایی بهمن برگزار شد.

در این جلسه ۴ فیلم کوتاه «شیوع» به کارگردانی میثم مرادی، «زخم» به کارگردانی سحر نورمنّور، «گرازها» به کارگردانی غلامرضا جعفری و «قضاوت» به کارگردانی آریا گازُر به نمایش درآمدند و سپس محمد علیزاده‌فرد کارگردان سینمای کوتاه به‌عنوان کارشناس و محمد صابری به‌عنوان مجری‌کارشناس برنامه به نقد این آثار پرداختند.

«شیوع»؛ فیلمی بین تجربی و داستانی

در بخش ابتدایی این نشست، فیلم «شیوع» به کارگردانی میثم مرادی با حضور این کارگردان جوان مورد بررسی قرار گرفت و محمد علیزاده درباره ویژگی «بدون دیالوگ بودن» این فیلم، توضیح داد: خیلی وقت‌ها ساخت فیلم بدون دیالوگ می‌تواند باعث ابهام شود چون شما با طیف مختلفی از مخاطبان روبه‌رو هستید. البته در فیلم‌کوتاه ما با مخاطبان خاص مواجه هستیم؛ افرادی که به شکل خاص سینما را دنبال می‌کنند. در فیلم‌هایی که به سمت این نوع روایت‌ها می‌روند کار سخت می‌شود.

وی ادامه داد: فیلم‌کوتاه «حیوان» ساخته برادران ارک هم تقریبا هیچ دیالوگی ندارد. امسال در جشنواره فیلم کوتاه تهران «ضلعی برای خروج» را هم داشتیم که آن هم دیالوگ نداشت، یک وقت‌هایی روایت این اقتضا را ایجاد می‌کند که فیلم شما دیالوگ نداشته باشد اما یک وقت‌هایی اصرار داریم که فیلم هیچ دیالوگی نداشته باشد. در حالت دوم وقتی فیلم را می‌بینید با خود می‌گویید باید اینجا دیالوگی را می‌شنیدیم.

مرادی هم گفت: زمانی که ایده این فیلم به ذهنم آمد، اینچنین نبود که اصرار داشته باشم تا حتماً دیالوگی در آن نباشد بلکه به این فکر می‌کردم که فیلم چه چیزی می‌طلبد. خودم البته این تجربه را دوست داشتم. من خودم را کامل در فرآیند ساخت فیلم‌کوتاه «شیوع» به‌عنوان اولین فیلمم، رها کردم و به این فکر نمی‌کردم که اگر این کار را کنم کسی خوشش می‌آید یا نه.

این کارگردان ادامه داد: «شیوع» چیزی بین فیلم داستانی و تجربی است. برای تک‌تک اتفاقات داخل فیلم دلیل دارم، البته می‌دانم فیلمی موفق است که نیاز به توضیح نداشته باشد، در عین حال به نظرم فیلمی موفق است که بر سرش بحث شود. از این رو معتقدم فیلمی که همه از آن تعریف کنند موفق نیست.

علیزاده‌فرد توضیح داد: این فیلم نه به آن معنا تجربی است، نه داستانی. چون در فیلم تجربی قرار است یک تجربه جدید در روایت یا تکنیک ببینیم اما من در این فیلم تجربه جدیدی در تکنیک و روایت ندیدم و به تصور من «شیوع» یک فیلم داستانی است که اتفاقاً عناصر داستانی در آن نحیف‌تر به کار رفته است. البته این هم یک مدل از فیلمسازی است. من خودم فیلمسازم و می‌دانم که فیلمسازی چقدر سخت است.

فیلمی که هم می‌خنداند و هم حرف دارد

در ادامه نوبت به فیلم‌کوتاه «قضاوت» به کارگردانی آریا گازر رسید که در ابتدا به صورت مختصر به معرفی خود پرداخت و این فیلم را اولین تجربه کارگردانی‌اش معرفی کرد. سپس علیزاده‌فرد گفت: من «قضاوت» را دو سال پیش در جشنواره فیلم کوتاه تهران دیدم که یادم است بسیار مورد استقبال واقع شد. چون «قضاوت» فیلمی بود که موقعیت‌های کمیک آن به‌خوبی درآمده بود.

گازر درباره شکل‌گیری ایده فیلم «قضاوت» توضیح داد: دغدغه «قضاوت» از دوران تحصیل من در هنرستان می‌آید، در آن زمان همیشه وقتی کلاس داشتیم به دفتر مدیر احضار می‌شدیم که او هم مدام حرف می‌زد و ما کلاس را از دست می‌دادیم. همان موقع فیلم‌هایی را می‌دیدیم که یکی بیشتر از دیگری استانداردهای فیلمسازی را نداشتند! زمانی بیشتر متعجب می‌شدم که می‌دیدم اغلب به این فیلم‌ها خوب پرداخته می‌شد و از جشنواره سالانه هنرستان چند جایزه می‌گرفتند.

وی افزود: به این روند فکر می‌کردم که چگونه می‌توان این موقعیت را به نمایش دربیاورم. وقتی فیلم در پردیس ملت اکران شد عده‌ای در مواجهه با سکانس اول می‌گفتند این دیگر چه فیلمی است! اما از جایی به بعد مخاطب به‌یک‌باره غافل‌گیر می‌شد. البته من خیلی از جشنواره‌ها را به واسطه همین امر از دست دادم چون خیلی از جشنواره‌ها حوصله ندارند تا انتها فیلم را ببینند و وقتی ابتدای فیلم را می‌بینند، گمان می‌کنند یک فیلم کلاسی و آماتور است و آن را پس می‌زنند. ریسک دومی که انجام دادم نام این فیلم است که دم‌دستی است و خودم فکر می‌کنم بدترین اسم را انتخاب کرده‌ایم!

در ادامه علیزاده‌فرد درباره ویژگی‌های «قضاوت» گفت: مدل و خلاقیت گاهی در چینش حوادث و گاهی در اجرای فیلم رخ می‌دهد، خلاقیت در اجرای برخی اتفاقات در «قضاوت» ما را یاد کارهای سروش صحت می‌اندازد. با آنکه در روایت «قضاوت» داریم مدل فیلم در فیلم را می‌بینیم که یک مدل تکراری است، ولی این فیلم در چیدمان حوادث متفاوت است و خلاقیت دارد. خیلی‌ها معتقدند در فیلم‌های کمدی آن چیزی که سبب خنده می‌شود شگفت‌زدگی مخاطب است که این اتفاق چندبار در «قضاوت» رخ می‌دهد.

این کارگردان توضیح داد: پس از پایان برخی از فیلم‌های کمدی، شما وقتی با خودت تنها می‌شوی متوجه می‌شوی فیلم گرچه لحظات مفرحی برای تو داشته اما پیامی نداشته است اما ما با «قضاوت» می‌خندیم، شگفت‌زده می‌شویم و در انتها برای ما حرفی برای گفتن دارد. وقتی «قضاوت» را دیدم بیش از اینکه در قصه آن رابطه یک مدیر مدرسه با دانش‌آموز را ببینم رابطه یک مدیر فرهنگی با یک فیلمساز را دیدم.

چالش‌های روایت یک «زخم»

در ادامه پاتوق فیلم‌کوتاه نوبت به «زخم» به کارگردانی سحر نورمنور رسید که کارگردانش در نشست غایب بود. علیزاده‌فرد درباره «زخم» گفت: در این پکیج از فیلم‌ها، من حس متفاوت‌تری نسبت به «زخم» داشتم، این فیلم را قبلاً هم دیده بودم و باید بگویم پرداختن به برخی از موضوعات در فرهنگ و جامعه ما کار ساده‌ای نیست و «زخم» و «دابر» فیلم‌هایی هستند که موضوعات سختی دارند.

وی ادامه داد: «زخم» علاوه بر اینکه به مسأله بلوغ یک دختربچه می‌پردازد، موضوع احساس‌برانگیز نبود مادر را هم به تصویر می‌کشد که این امر می‌تواند همدلی مخاطب را به دنبال داشته باشد. ضمن اینکه کارگردانی و نویسندگی آن، کار ساده‌ای نبوده و حتی تدوین آن هم به‌اندازه است. همه این موارد کمک می‌کند تا دنیای فیلم برای ما باورپذیر باشد.

این کارگردان سینمای کوتاه، در ادامه در پاسخ به اظهارنظر یکی از مخاطبان مبنی‌بر اینکه «زخم» تنها در پی این بوده است که اشک مخاطب را دربیاورد، گفت: اینکه بگوییم فیلم می‌خواسته اشک مخاطب را دربیاورد و آن را محل اشکال بدانیم درست نیست، چون ما فیلم می‌سازیم که موضوعی را برای مخاطب باورپذیر کنیم. اگر منطق اتفاقات درون قاب درست نباشد، می‌شود پذیرفت که فیلم به دنبال ترحم مخاطب بوده است. اما در این فیلم این‌چنین نیست، «زخم» به لحاظ منطق روایی به دنبال این نبوده که گریه مخاطب را دربیاورد.

استفاده هنرمندانه «گرازها» از عناصر داخل قاب

فیلم «گرازها» به کارگردانی غلامرضا جعفری هم آخرین فیلم‌کوتاهی بود که در پاتوق هفتم مورد بررسی قرار گرفت اما کارگردانش در نشست حضور نداشت.

علیزاده‌فرد درباره این فیلم گفت: از یک جهت موقعیت «گراز» جذاب است اما یک بدی هم دارد و آن، این است که موضوع بکری ندارد. چون در فیلم کوتاه مهم این است که سوژه‌های بکری داشته باشید. در «گراز» از عناصر داخل قاب به شکل هنرمندانه‌ای بهره گرفته شده اما تکراری بودن سوژه و پایان‌بندی بد به آن ضربه زده است.

وی بیان کرد: پایان باز در فیلم‌سازی به این معنا این نیست که به همه موضوعات پاسخی داده نشود، بلکه به این معناست که تنها یکی دو سوال باقی بماند اما پایان این فیلم اصلا رها است.

کد خبر 6092034

دیگر خبرها

  • آقای سعید آقاخانی، ما تحمل می‌کنیم، اما دل خودتان نسوخت؟
  • کارکرد انتقادی و راهبری فیلم های مستند کمرنگ شده است
  • «کمی دیرتر» به چاپ هفدهم رسید
  • بحران ادبیات داریم
  • کاش تلویزیون، این مدلی نبود
  • کارگردان مشهور ایرانی: تلویزیون نمی‌بینم!
  • روابط عمومی در اقناع افکار عمومی نقش کلیدی دارد
  • با«مست عشق» کرک و پر حسن فتحی ریخت؟!
  • از فیلم‌سازی «بدون دیالوگ» تا خندیدن به «قضاوت»
  • از فیلمسازی بدون دیالوگ تا خندیدن به قضاوت